خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تضعیف کننده
[صفت]
debilitating
/dəˈbɪləˌteɪtɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more debilitating]
[حالت عالی: most debilitating]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تضعیف کننده
فرسایشی
1.The lack of investment savings has a debilitating effect on the economy.
1. کمبود سپرده ی سرمایه گذاری تاثیری فرسایشی بر اقتصاد دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
debilitate
debenture
debbie
debauchery
debauched
debilitation
debility
debit
debit card
debonair
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان