Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . تزئین کردن
[فعل]
to decorate
/ˈdekəreɪt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: decorated]
[گذشته: decorated]
[گذشته کامل: decorated]
صرف فعل
1
تزئین کردن
آراستن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آذینبندی کردن
آراستن
پیراستن
تزیین کردن
آرایش دادن
مترادف و متضاد
adorn
embellish
ornament
1.The cake was decorated to look like a car.
1. کیک طوری تزئین شده بود که شبیه ماشین شود.
2.They decorated the room with flowers and balloons.
2. آنها اتاق را با گل و بادکنک تزئین کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
decor
deconstruct
deconsecrate
decongestant
decompressor
decorated
decoration
decorative
decorator
decorous
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان