خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تعهد
[اسم]
dedication
/ˌdɛdəˈkeɪʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تعهد
ازخودگذشتگی
مترادف و متضاد
commitment
1.I admire her dedication to her career.
1. من تعهد او به حرفهاش [کارش] را تحسین میکنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
dedicated
dedicate
dedesertification
decubitus
decrypt
deduce
deduct
deductible
deduction
deed
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان