خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پنداشتن
[فعل]
to deem
/diːm/
فعل گذرا
[گذشته: deemed]
[گذشته: deemed]
[گذشته کامل: deemed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پنداشتن
فرض کردن
1.The area has now been deemed safe.
1. منطقه اکنون مکانی امن پنداشته می شود.
2.We will provide help whenever you deem it appropriate.
2. ما هر موقع شما مناسب می پندارید به شما کمک خواهیم کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
deed poll
deed of covenant
deed
deduction
deductible
deep
deep dislike
deep end
deep fat fryer
deep six someone
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان