خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درجه (دما یا زاویه)
2 . مدرک دانشگاهی
3 . مقدار
[اسم]
degree
/dəˈgriː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
درجه (دما یا زاویه)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
درجه
زینه
1.Water boils at 212 degrees Fahrenheit and 100 degrees centigrade.
1. آب در (دمای) 212 درجه فارنهایت و 100 درجه سانتیگراد به جوش میآید.
2
مدرک دانشگاهی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پایه
مدرک تحصیلی
degree in something
مدرک (در) رشته دانشگاهی
1. a degree in Economics
1. مدرک اقتصاد
2. Applicants must have a degree in Engineering.
2. متقاضیان باید مدرک مهندسی داشته باشند.
3. What is your degree in?
3. مدرک دانشگاهیات در چه رشتهای است؟
3
مقدار
میزان، حد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مرتبه
to a certain degree
تا حدی
I agree with you to a certain degree.
من تا حدی با شما موافق هستم.
degree of something
مقدار چیزی
This job needs a high degree of skill.
این کار به مقدار زیادی مهارت احتیاج دارد.
to an alarming degree
به میزان نگرانکنندهای
During 2005, the number of violent attacks increased to an alarming degree.
طی سال 2005، تعداد حملات خشونتآمیز به میزان نگرانکنندهای افزایش یافت.
تصاویر
کلمات نزدیک
degrading
degraded
degrade
degradation
deglutition
dehisce
dehors
dehydrate
dehydrated
dehydration
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان