خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کم آب (بدن)
[صفت]
dehydrated
/dɪˈhaɪdreɪtəd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more dehydrated]
[حالت عالی: most dehydrated]
1
کم آب (بدن)
خشک شده
1.Make sure to drink plenty of fluids so you don’t get dehydrated.
1. مطمئن شو که کلی مایعات بنوشی تا کم آب نشوی [حتما مقدار زیادی آب بخور تا بدنت کم آب نشود].
توضیحاتی در رابطه با dehydrated
صفت dehydrated اشاره به کم آب شدن بدن دارد. این وضعیت به موجب کم مصرف کردن آب و گرمای شدید هوا صورت می گیرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
dehydrate
dehors
dehisce
degree
degrading
dehydration
deicide
deification
deify
deign
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان