خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ظریف
2 . ملایم (رنگ)
[صفت]
delicate
/ˈdɛləkət/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more delicate]
[حالت عالی: most delicate]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ظریف
حساس، آسیبپذیر، شکننده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نازک
ظریف
لطیف
مترادف و متضاد
fragile
1.Delicate plants need to be kept in a greenhouse during the winter.
1. گیاهان حساس باید در زمستان در گلخانه نگهداری شوند.
delicate china teacups
فنجانهای چینی شکننده [ظریف]
a delicate child
یک کودک حساس
2
ملایم (رنگ)
خوشایند، دلپذیر
مترادف و متضاد
subtle
a delicate flavor
طعمی دلپذیر
delicate colors like pale pink and pale blue
رنگهای ملایم مانند صورتی کمرنگ و آبی کمرنگ
a delicate fragrance
یک عطر ملایم
تصاویر
کلمات نزدیک
delicacy
deliberative
deliberation
deliberately
deliberate
delicate subjects
delicately
delicatessen
delicious
delict
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان