خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . توقیف
[اسم]
detention
/dɪˈtenʃn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
توقیف
بازداشت، حبس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بازداشت
توقیف
1.a detention camp
1. بازداشتگاه
2.a sentence of 12 months’ detention in a young offender institution
2. یک حکم حبس دوازده ماهه در کانون اصلاح و تربیت
3.police powers of arrest and detention
3. نیروهای پلیس بخش بازداشت و توقیف
تصاویر
کلمات نزدیک
detector
detective story
detective movie
detective
detection dog
detention center
deter
detergent
deteriorate
deterioration
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان