خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کوچک
2 . ناچیز
[صفت]
dinky
/ˈdɪŋki/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: dinkier]
[حالت عالی: dinkiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کوچک
جمعوجور
approving
a dinky restaurant
یک رستوران کوچک و جمعوجور
2
ناچیز
کم
1.I can't believe the dinky salaries they pay here.
1. حقوقهای ناچیزی که اینجا میپردازند را نمیتوانم باور کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
dink
dining table
dining room
dining car
dining
dinner
dinner jacket
dinner party
dinner table
dinner theater
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان