خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مخالفت کردن
[فعل]
to disagree
/dɪsəˈgri/
فعل ناگذر
[گذشته: disagreed]
[گذشته: disagreed]
[گذشته کامل: disagreed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
مخالفت کردن
مخالف بودن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مخالفت کردن
مخالف بودن
اختلاف داشتن
مترادف و متضاد
argue
contradict
dissent
fail to agree
agree
1.He disagreed with me.
1. او با من مخالفت کرد.
2.Jack and Robert disagree about everything.
2. "جک" و "رابرت" سر همه چیز (با هم) مخالفت میکنند.
3.Victoria and I obviously disagree on this issue.
3. من و "ویکتوریا" مشخصاً درباره این موضوع (با هم) مخالف هستیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
disaffected
disadvantageous
disadvantaged background
disadvantaged
disadvantage
disagree respectfully
disagree vehemently
disagree with an opinion
disagreeable
disagreeably
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان