1 . باور نکردن
[فعل]

to disbelieve

/ˌdɪsbɪˈliːv/
فعل گذرا
[گذشته: disbelieved] [گذشته: disbelieved] [گذشته کامل: disbelieved]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 باور نکردن اعتقاد نداشتن

formal
  • 1.We have no reason to disbelieve the information.
    1. ما هیچ دلیلی برای باور نکردن (آن) اطلاعات نداشتیم.
  • 2.Why should I disbelieve her story?
    2. چرا نباید به داستان او اعتقاد نداشته باشم؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان