خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تبعیض قائل شدن
[فعل]
to discriminate
/dɪˈskrɪməˌneɪt/
فعل ناگذر
[گذشته: discriminated]
[گذشته: discriminated]
[گذشته کامل: discriminated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تبعیض قائل شدن
فرق گذاشتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تبعیض قایل شدن
فرق گذاشتن
1.This company discriminates against women, it pays them less than men for doing the same work.
1. این شرکت، علیه زنان تبعیض قائل میشود، این (شرکت) برای انجام کار مشابه [شغل یکسان] به زنان کمتر از مردان حقوق میدهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
discretionary
discretion
discretely
discrete mathematics
discrete
discriminating
discrimination
discriminatory
discursive
discus
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان