Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . نفرت
2 . خوار شمردن
[اسم]
disdain
/dɪsˈdeɪn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نفرت
تحقیر، اهانت
مترادف و متضاد
contempt
1.He turned his head away in disdain.
1. او رویش را با نفرت برگرداند.
2.to treat somebody with disdain
2. با کسی با تحقیر برخورد کردن
[فعل]
to disdain
/dɪsˈdeɪn/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: disdained]
[گذشته: disdained]
[گذشته کامل: disdained]
صرف فعل
2
خوار شمردن
تحقیر کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خوار شمردن
مترادف و متضاد
deride
scorn
respect
1.the older employees disdained the recently hired ones.
1. کارمندان قدیمی تر، تازه استخدام شده ها را تحقیر کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
discussion section
discussion forum
discussion
discussant
discuss
disdainful
disdainfully
disdainfulness
disease
diseased
کلمات نزدیک
discussion forum
discussion
discuss an issue in-depth
discuss
discus
disdainful
disease
diseased
disembark
disembarkation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان