خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مجزا
[صفت]
divided
/dɪˈvɑɪd.ɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more divided]
[حالت عالی: most divided]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مجزا
دارای اختلاف عقیده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
متشتت
1.Board members are divided over the plans for the new stadium.
1. اعضای هیئت مدیره بر سر طرح های ورزشگاه جدید اختلاف عقیده دارند.
2.divided parts of a house
2. بخش های مجزای یک خانه
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
divide up
divide and conquer
divide
divest
diverted
divided highway
divided skirt
divine
divine service
diving
کلمات نزدیک
divide
divest
divertissement
divertimento
divert
divided highway
dividend
dividers
dividing line
divination
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان