خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرگیجه
[اسم]
dizziness
/ˈdɪzinəs/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سرگیجه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دوار
سرگیجه
گیجی
1.I have dizziness.
1. سرگیجه دارم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
dizzily
divulge
divorcee
divorced
divorce
dizzy
dna
do
do a number on
do a roaring trade
کلمات نزدیک
diy
dixon
diwali
divulge
divot
dizzy
dj
djiboutian
dm
dmitry
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان