خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اسکله
2 . جایگاه متهم (در دادگاه)
3 . لنگر انداختن
4 . متصل کردن (سفینه فضایی)
[اسم]
dock
/dɑk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اسکله
بارانداز، لنگرگاه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بارانداز
لنگرگاه
مترادف و متضاد
harbor
port
1.His boat was moored at the end of the dock.
1. قایق او در انتهای اسکله لنگر انداخته بود.
2
جایگاه متهم (در دادگاه)
1.He's been in the dock several times already.
1. او تا به حال چندین بار در جایگاه متهم ایستاده است.
[فعل]
to dock
/dɑk/
فعل ناگذر
[گذشته: docked]
[گذشته: docked]
[گذشته کامل: docked]
صرف فعل
3
لنگر انداختن
پهلو گرفتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پهلو گرفتن
مترادف و متضاد
moor
1.The ship docked at Southampton.
1. (آن) کشتی در "ساوتهمپتون" لنگر انداخت.
4
متصل کردن (سفینه فضایی)
1.Next year, a technology module will be docked on the space station.
1. سال آینده، یک واحد [بخش] فناوری به سفینه فضایی متصل خواهد شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
docile
docent
doc martens
doc
doable
docker
docking station
dockland
docks
dockside
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان