خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اهداکننده
[اسم]
donor
/ˈdoʊnər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اهداکننده
دهنده
1.He is an organ donor.
1. او یک اهداکننده عضو است.
2.Hospitals need blood donors.
2. بیمارستانها به اهداکنندههای خون نیاز دارند.
تصاویر
کلمات نزدیک
donna
donkey’s years
donkey's years
donkey work
donkey jacket
donut
doodle
doolally
doom
doomed
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان