خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (آب و...) ریختن
2 . خاموش کردن (آتش)
[فعل]
to douse
/daʊs/
فعل گذرا
[گذشته: doused]
[گذشته: doused]
[گذشته کامل: doused]
صرف فعل
1
(آب و...) ریختن
در (آب و...) فرو بردن
1.The horses are doused with buckets of cold water.
1. روی اسبها چند سطل آب سرد ریخته شد.
2
خاموش کردن (آتش)
1.He doused the flames with a fire extinguisher.
1. او شعلههای (آتش) را با کپسول آتشنشانی خاموش کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
dour
doula
douglas
doughy
doughty
dove
dovecot
dovecote
dovetail
dow jones index
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان