خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آزمون رانندگی
[اسم]
driving test
/ˈdraɪvɪŋ test/
قابل شمارش
1
آزمون رانندگی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
امتحان رانندگی
مترادف و متضاد
road test
1.I'm taking my driving test today.
1. من امروز آزمون رانندگی دارم.
تصاویر
کلمات نزدیک
driving snow
driving seat
driving school
driving range
driving mirror
driving under the influence
driving while intoxicated
drizzle
drizzling
drizzly
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان