خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اکستازی
2 . جذبه
[اسم]
ecstasy
/ˈekstəsi/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اکستازی
قرص اکس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
وجد
مترادف و متضاد
E
1.She had taken an ecstasy.
1. او قرص اکستازی خورده بود.
2
جذبه
خلسه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جذبه
تصاویر
کلمات نزدیک
ecru
ecotourism
ecoterrorism
ecosystem
economy pack
ecstatic
ecstatically
ectoderm
ectomorph
ectopic
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان