خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نخبه
[اسم]
elite
/ɪˈliːt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نخبه
زبده، ممتاز
معادل ها در دیکشنری فارسی:
برگزیده
نخبه
بالاشهری
1.an elite group of business leaders
1. گروه نخبگان رهبران تجاری
2.the ruling elite
2. نخبگان مقام مسئول [حکمران]
تصاویر
کلمات نزدیک
elision
elise
elimination
eliminated
eliminate
elitism
elitist
elixir
elizabeth
elizabethan
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان