[اسم]

elimination

/ɪˌlɪməˈneɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نابودی حذف

معادل ها در دیکشنری فارسی: اضمحلال حذف رفع
  • 1.The elimination of extreme poverty is a key objective.
    1. نابودی فقر شدید، هدفی کلیدی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان