Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نابودی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
elimination
/ɪˌlɪməˈneɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نابودی
حذف
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اضمحلال
حذف
رفع
1.The elimination of extreme poverty is a key objective.
1. نابودی فقر شدید، هدفی کلیدی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
eliminated
eliminate
eligible
eligibility
elide
elise
elision
elite
elitism
elitist
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان