خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اظهار احساسات کردن (تئاتر)
[فعل]
to emote
/əˈmoʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: emoted]
[گذشته: emoted]
[گذشته کامل: emoted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
اظهار احساسات کردن (تئاتر)
هیجان نشان دادن
1.the actors would emote for the camera.
1. بازیگران برای دوربین (در مقابل دوربین) اظهار احساسات می کنند.
2.The director told the actor he had to emote.
2. کارگردان به آن بازیگر گفت که او باید اظهار احساسات کند (از خود هیجان نشان دهد).
تصاویر
کلمات نزدیک
emollient
emmanuel
emma
emit
emissions
emoticon
emotion
emotional
emotional intelligence
emotional wreck
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان