خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . احساسی
2 . پرشور
[صفت]
emotional
/ɪˈmoʊʃənəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more emotional]
[حالت عالی: most emotional]
1
احساسی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
احساساتی
بااحساس
هیجانی
عاطفی
1.My doctor said the problem was more emotional than physical.
1. پزشکم گفت که مشکل بیشتر احساسی است تا جسمی.
a child's emotional development
رشد احساسی یک کودک
2
پرشور
پراحساس، احساساتی
an emotional speech
یک سخنرانی پرشور
تصاویر
کلمات نزدیک
emotion
emoticon
emote
emollient
emmanuel
emotional intelligence
emotional wreck
emotionally
emotionless
emotive
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان