خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . یکسانسازی
[اسم]
equalization
/ˌiːkwələˈzeɪʃn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
یکسانسازی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
یکسانسازی
1.Because of the institute's salary equalization policy, she makes as much money per hour as the director.
1. به خاطر سیاست یکسانسازی حقوق موسسه، او به اندازه رئیسش ساعتی حقوق میگیرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
equality
equal sign
equal opportunity
equal opportunities
equal
equalize
equalizer
equally
equals sign
equanimity
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان