1 . کار
[اسم]

errand

/ˈerənd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کار ماموریت

  • 1.I have to run a few errands for my mom.
    1. باید چند تا کار برای مادرم انجام دهم.
توضیح درباره واژه errand
واژه errand به معنای انجام کاری مثل خرید کردن است که باید برای انجامش مسافتی طی کرد برای همین معمولا با فعل "run" می آید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان