Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . مسرور
[صفت]
euphoric
/juˈfɔrɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more euphoric]
[حالت عالی: most euphoric]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مسرور
خرسند، سرخوش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نشئه
مترادف و متضاد
ecstatic
elated
joyful
jubilant
miserable
1.I was euphoric when I found out that my sister had given birth to twins.
1. مسرور بودم زمانی که فهمیدم خواهرم دو قلو به دنیا آورده بود [زاییده بود].
تصاویر
کلمات نزدیک
euphoria
euphonium
euphemistically
euphemism
eunuch
eurasian
euro
europe
european
european union
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان