خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نشان دادن
[فعل]
to evince
/ɪˈvɪns/
فعل گذرا
[گذشته: evinced]
[گذشته: evinced]
[گذشته کامل: evinced]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
نشان دادن
بروز دادن
مترادف و متضاد
exhibit
show
conceal
1.He evinced a strong desire to be reconciled with his family.
1. او اشتیاق زیادی برای آشتی کردن با خانواده اش نشان داد.
2.She evinced little enthusiasm for the outdoor life.
2. او ذوق کمی برای زندگی بیرون از خانه بروز داد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
evil
evidently
evident
everywhere
everything but the kitchen sink
evolution
evolutionary
evolutionism
evolve
ew
کلمات نزدیک
evil-doer
evil spirit
evil eye
evil
evidently
evocative
evoke
evolution
evolutionary
evolve
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان