Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . در معرض (خطر، انتقاد و...)
2 . (فضای) باز
[صفت]
exposed
/ɪkˈspoʊzd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more exposed]
[حالت عالی: most exposed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
در معرض (خطر، انتقاد و...)
بیپناه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
برملا
1.The old fort was very exposed.
1. دژ قدیمی بسیار در معرض (خطر) بود.
2
(فضای) باز
بدون سرپناه
1.The cottage is in a very exposed position on the top of a hill.
1. کلبه در یک فضای باز روی یک تپه قرار دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
expose
exporting
exporter
exportation
exportable
exposit
exposition
expositive
expositor
expository
کلمات نزدیک
expose
exporter
exported
export
exponentially
exposition
expository
expostulate
exposure
exposure therapy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان