Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . مخصوصاً
2 . بهطور واضح
[قید]
expressly
/ɪkˈspresli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more expressly]
[حالت عالی: most expressly]
1
مخصوصاً
ویژه، مشخصاً
مترادف و متضاد
especially
1.The rule was introduced expressly for this purpose.
1. (این) قانون مخصوصاً برای این هدف مطرح شده بود.
2
بهطور واضح
آشکارا، بهطور قطعی
مترادف و متضاد
clearly
definitely
1.She was expressly forbidden to touch my papers.
1. او بهطور واضح از دست زدن به برگههای من منع شده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
expressive
expressionless
expressionism
expression
express mail
expresso
expressway
expropriate
expropriation
expulsion
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان