خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تعریف و تمجید کردن
[فعل]
to extol
/ɪkˈstoʊl/
فعل گذرا
[گذشته: extolled]
[گذشته: extolled]
[گذشته کامل: extolled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تعریف و تمجید کردن
ستودن
مترادف و متضاد
praise
1.Doctors often extol the virtues of eating less fat.
1. دکترها اغلب مزایای خوردن چربی کمتر را تعریف و تمجید می کنند.
2.She was extolled as a genius.
2. او به عنوان یک نابغه ستوده می شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
extirpate
extinguisher
extinguish
extinction
extinct
extort
extortion
extortionate
extortionist
extra
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان