خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اضافی
2 . سیاهی لشکر
3 . شماره فوقالعاده (روزنامه)
4 . اضافه
[صفت]
extra
/ˈek.strə/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اضافی
بیشتر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اضافه
اضافی
یدکی
یدک
مترادف و متضاد
additional
more
other
included
normal
1.He needs extra help with his English.
1. او برای (یادگیری) انگلیسی به کمک بیشتری نیاز دارد.
2.She babysits to earn a little of extra cash.
2. او از بچهها نگهداری میکند [پرستار بچه است] تا کمی پول بیشتر در آورد.
[اسم]
extra
/ˈek.strə/
قابل شمارش
2
سیاهی لشکر
هنرور
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سیاهی لشکر
1.We need hundreds of extras for the battle scenes.
1. ما برای صحنههای جنگ به صدها نفر سیاهی لشکر نیاز داریم.
3
شماره فوقالعاده (روزنامه)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فوقالعاده
[قید]
extra
/ˈek.strə/
غیرقابل مقایسه
4
اضافه
بیشتر
to charge/pay extra
اضافه پول گرفتن/پول پرداخت کردن
The room costs $100, and you have to pay extra for breakfast.
قیمت اتاق 100 دلار است و شما باید بابت صبحانه مبلغی (اضافه) پرداخت کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
extortionist
extortionate
extortion
extort
extol
extra large
extra time
extra virgin olive oil
extra-curricular
extract
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان