خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دوراندیش
2 . دوربین (چشم)
3 . دوراندیشانه
[صفت]
far-sighted
/fˈɑːɹsˈaɪɾᵻd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more far-sighted]
[حالت عالی: most far-sighted]
1
دوراندیش
آیندهنگر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آخربین
آیندهنگر
دوراندیش
مآلاندیش
a far-sighted politician
یک سیاستمدار دوراندیش
2
دوربین (چشم)
مترادف و متضاد
long-sighted
1.She’s far-sighted and needs glasses to read.
1. او دوربین است و برای مطالعه به عینک نیاز دارد.
3
دوراندیشانه
آیندهنگرانه
far-sighted investments
سرمایهگذاریهای دوراندیشانه
تصاویر
کلمات نزدیک
far-reaching
far-off
far-fetched
far off
far gone
faraway
farce
farcical
fare
fare dodger
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان