خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بچه خوک
[اسم]
farrow
/ˈfæroʊ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بچه خوک
مترادف و متضاد
litter
تصاویر
کلمات نزدیک
farrier
farmyard
farmland
farming region
farming
farsighted
fart
farther
farthest
farvardin
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان