خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کشنده
2 . زیانبار
[صفت]
fatal
/ˈfeɪt̬.əl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more fatal]
[حالت عالی: most fatal]
1
کشنده
مرگبار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مهلک
کشنده
مترادف و متضاد
deadly
disastrous
1.This illness is fatal in almost all cases.
1. این بیماری تقریباً در همه موارد کشنده است.
the fatal shooting of an unarmed 15-year-old
شلیک مرگبار [منجر به مرگ] به یک (فرد) پانزده ساله غیرمسلح
2
زیانبار
فاجعهآمیز، مهلک، وخیم
a fatal mistake
اشتباهی زیانبار
تصاویر
کلمات نزدیک
fat cow
fat chance
fat cat
fat
fastidious
fatalism
fatality
fatally
fate
fated
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان