خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دفاع کردن
[فعل]
to fend off
/fɛnd ɔf/
فعل گذرا
[گذشته: fended off]
[گذشته: fended off]
[گذشته کامل: fended off]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
دفاع کردن
پس زدن، دفع کردن
1.Dave spent all night fending off bugs instead of sleeping.
1. "دیو" تمام شب به جای خوابیدن مشغول پس زدن حشرهها بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
fend
fencing
fencer
fence
fen
fender
fender bender
feng shui
fennel
fenugreek
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان