خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لقاح
2 . حاصلخیزسازی
[اسم]
fertilization
/fˌɜːɾɪlaɪzˈeɪʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
لقاح
بارورسازی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بارورسازی
لقاح
2
حاصلخیزسازی
کوددهی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بارورسازی
تصاویر
کلمات نزدیک
fertility
fertile
ferryboat
ferry boat
ferry
fertilize
fertilizer
fervent
fervid
fervor
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان