1 . وفاداری
[اسم]

fidelity

/fəˈdɛləti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 وفاداری پایبندی، صداقت

معادل ها در دیکشنری فارسی: وفا
مترادف و متضاد devotion loyalty infidelity
  • 1.fidelity to the king
    1. وفاداری به پادشاه
  • 2.his fidelity to liberal ideals
    2. پایبندی او به آرمان های لیبرال [آزادی خواه]
  • 3.the fidelity of the civil servants
    3. صداقت کارمندان دولت
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان