Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . زیورآلات
[اسم]
finery
/ˈfaɪnəri/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زیورآلات
زر و زیور
1.The mayor was dressed in all his finery.
1. شهردار تمام زیورآلاتش را پوشیده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
finer
fineness
finely
finedraw
fineable
fines herbes
finespun
finesse
fingal's cave
finger
کلمات نزدیک
finely
fine-tune
fine, thanks.
fine print
fine line
fines herbes
finesse
finger
finger bowl
finger in the pie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان