[عبارت]

finger in the pie

/ˈfɪŋgər ɪn ðə paɪ/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نخود هر آشی بودن در هر کاری دخالت کردن

  • 1.He always tries to keep his finger in the pie so that he can control everything.
    1. او همیشه سعی می کند در هر کاری دخالت کند تا بتواند همه چیز را در کنترل خود داشته باشد.
توضیح درباره اصطلاح finger in the pie
ترجمه تحت اللفظی این اصطلاح "انگشت در پای کردن" یا به عبارتی "ناخونک زدن به پای" است. هر بار یک پای تازه از فر در آمده در آشپزخانه باشد، یک نفر پیدا می شود که بیاید و به آن ناخونک بزند. این اصطلاح هم همین معنی را می دهد و به فردی اشاره می کند که دوست دارد در هر کاری دستی داشته باشد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان