1 . بدن انسان 2 . موجود زنده 3 . هم‌خون
[عبارت]

flesh and blood

/flɛʃ ænd blʌd/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بدن انسان

  • 1.Carrying 300 pounds is beyond mere flesh and blood.
    1. حمل کردن 300 پوند وزن فراتر از توانایی‌های بدن انسان است.
توضیح درباره اصطلاح flesh and blood
ترجمه تحت‌اللفظی این عبارت "گوشت و خون" است و اصطلاحا به بدن انسان یا خود انسان گفته می‌شود.

2 موجود زنده موجود گوشت و خون‌دار

  • 1.A ghost is not a flesh and blood being.
    1. یک روح موجودی زنده گوشت و خون‌دار نیست.
توضیح درباره اصطلاح flesh and blood
ترجمه تحت‌اللفظی این عبارت "گوشت و خون" است و در حالت کلی به موجود زنده یعنی موجودی که گوشت و خون دارد اطلاق می‌گردد.

3 هم‌خون خویشاوند

  • 1.I want to leave my money to my own flesh and blood.
    1. من می‌خواهم پول‌هایم را برای هم‌خون‌های خودم باقی بگذارم.
توضیح درباره اصطلاح flesh and blood
ترجمه تحت‌اللفظی این عبارت "گوشت و خون" است و در حالت استعاری به خویشاوندان یا هم‌خون‌های انسان (مثلاً پدر، مادر، خواهر و برادر و...) اشاره می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان