خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تختهپاره (شناور در آب)
2 . خرت و پرت
3 . آدم ولگرد
[اسم]
flotsam
/ˈflɑːtsəm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تختهپاره (شناور در آب)
کشتیپاره
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تختهپاره
1.The beaches are wide and filled with interesting flotsam and jetsam.
1. سواحل وسیع و پر از تختهپارهها و اشیای دور انداختهشده جالب هستند.
2
خرت و پرت
آت و آشغال
3
آدم ولگرد
آدم بیخانمان
تصاویر
کلمات نزدیک
flotilla
flotation
floss
florist’s
florist
flounce
flounder
flour
flourish
flourishing
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان