Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . کرک
[اسم]
fluff
/flʌf/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کرک
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کرک
1.Her sweater was covered with fluff.
1. ژاکت او پوشیده از کرک بود.
2.The baby birds were still covered in fluff.
2. جوجه ها هنوز پوشیده از کرک بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
fluently
fluent aphasia
fluent
fluency
fluegelhorn
fluff up
fluffiness
fluffy
fluffy omelet
flugelhorn
کلمات نزدیک
fluently
fluent
fluency
flue
fluctuation
fluffy
flugelhorn
fluid
fluid mechanics
fluid ounce
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان