خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (موی) مواج
[صفت]
flyaway
/ˈflaɪəweɪ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
(موی) مواج
(موی) افشان
1.Flyaway hair is difficult to keep tidy.
1. تمیز و مرتب نگه داشتن موی مواج سخت است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
fly the coop
fly off the handle
fly into
fly in the ointment
fly high
flycatcher
flyer
flying
flying fish
flying fox
کلمات نزدیک
fly-on-the-wall
fly-drive holiday
fly off the handle
fly off
fly into a passion
flycatcher
flyer
flyhalf
flying
flying boat
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان