خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مسافت حمل مواد غذایی از کارخانه به مشتری
[اسم]
food miles
/ˈfuːd maɪlz/
غیرقابل شمارش
1
مسافت حمل مواد غذایی از کارخانه به مشتری
1.We keep food miles to a minimum by sourcing products locally.
1. ما با استفاده از محصولات محلی مسافت حمل مواد غذایی از کارخانه به مشتری را به حداقل میرسانیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
food craving
food chain
food bank
food additives
food
food poisoning
food processor
food shortage
food stamp
foodstuff
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان