خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ماده غذایی
[اسم]
foodstuff
/fˈuːdstʌf/
قابل شمارش
1
ماده غذایی
ماده خوراکی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خواربار
خوراکی
خوردنی
ماده غذایی
تصاویر
کلمات نزدیک
food stamp
food shortage
food processor
food poisoning
food miles
fool
fool around
foolhardy
foolish
foolishly
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان