1 . پرداخت کردن (صورتحساب یا هزینه)
[عبارت]

foot the bill

/fʊt ðə bɪl/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پرداخت کردن (صورتحساب یا هزینه) حساب کردن

informal
مترادف و متضاد pay for pay the bill
foot the bill for something
صورتحساب/هزینه چیزی را پرداخت/حساب کردن
  • 1. Who will be footing the bill for the party?
    1. چه کسی هزینه مهمانی را پرداخت خواهد کرد؟
  • 2. You paid for dinner last time. Let me foot the bill for lunch today.
    2. تو دفعه قبل پول شام را دادی. بگذار امروز من صورتحساب ناهار را حساب کنم.
توضیح درباره اصطلاح foot the bill
foot به پایین و پای هر چیزی اطلاق می‌گردد و اصطلاح foot the bill به معنای این است که شخصی پایین صورت حسابی را امضا کند و به عبارتی پول آن را بپردازد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان