خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ضربه جلو دست (بازیهای راکتی)
[اسم]
forehand
/ˈfɔrˌhænd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ضربه جلو دست (بازیهای راکتی)
فور هند
1.She has a strong forehand.
1. او ضربه جلو دست پرقدرتی دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
foreground
foregone conclusion
forego
forefront
forefoot
forehead
foreign
foreign and commonwealth office
foreign body
foreign currency
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان