خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کرم زیرساز
2 . پی (ساختمان)
3 . تاسیس
4 . موسسه
5 . اساس
[اسم]
foundation
/faʊnˈdeɪʃn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کرم زیرساز
کرم پودر
1.Apply moisturizer a few minutes before using foundation.
1. چند دقیقه قبل از استفاده از کرمپودر، از مرطوبکننده استفاده کنید.
2.She usually uses foundation cream before putting on face powder.
2. او معمولا قبل از زدن پنکک از کرم زیرساز استفاده میکند.
2
پی (ساختمان)
شالوده، اسکلت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بستر
پایه
پی
شالوده
1.The builders are now beginning to lay the foundations of the new school.
1. بناها در حال حاضر دارند اسکلت بنای مدرسه جدید را پیریزی میکنند.
2.The foundation of the house is built from concrete.
2. پی خانه از سیمان ساخته شده است.
3
تاسیس
بنیان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
برپایی
تاسیس
تشکیل
1.The organization has grown enormously since its foundation in 1955.
1. سازمان از زمان تاسیسش در سال 1955 رشد زیادی کرده است.
foundation of something
تاسیس چیزی
The foundation of the company was done as soon as possible.
تاسیس آن شرکت به محض ممکن صورت گرفت.
4
موسسه
بنیاد
1.You may be able to get support from an arts foundation.
1. ممکن است بتوانی برای یک موسسه هنری حمایت جلب کنی.
charitable foundation
موسسه خیریه
She was now executive director of a large charitable foundation.
حالا او مدیرعامل یک موسسه خیریه بزرگ بود.
5
اساس
پایه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اُس
اساس
بنیاد
مبنا
کیان
1.That theory has no foundation.
1. آن نظریه هیچ اساسی ندارد.
2.Those skills are a good foundation for learning other subjects.
2. آن مهارتها پایه خوبی برای یادگیری دیگر موضوعات است.
تصاویر
کلمات نزدیک
found
foul-up
foul-smelling
foul-mouthed
foul play
foundation course
foundation cream
foundations
founder
founder member
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان