خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سراسیمه
[صفت]
frenetic
/frəˈnetɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more frenetic]
[حالت عالی: most frenetic]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سراسیمه
جنون آمیز، آشفته
مترادف و متضاد
frantic
frenzied
calm
1.She rushed from city to city at a frenetic pace.
1. او سرآسیمه از این شهر به آن شهر می رفت.
2.to live at a frenetic pace
2. زندگی کردن در سرعتی جنون آمیز
تصاویر
کلمات نزدیک
frenchwoman
frenchman
french-speaking
french twist
french toast
frenzied
frenzy
freon
frequency
frequent
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان